به گزارش بانکی دات آی آر رزومه ها تایپ شده هستند بنابراین استفاده از فونت مناسب و همچنین استفاده از اندازه ی مناسب برای کلمات اهمیت دارد. همیشه برای تایپ رزومه از رنگ مشکی برای نوشتن کلمات استفاده می شود. رزومه ها نباید خیلی طولانی باشند چون معمولا مدت زمان کوتاهی برای مطالعه ی رزومه در نظر گرفته می شود بنابراین مهارت ها، تجربه، میزان تحصیلات و. در رزومه ها نوشته می شوند.

 
برای نوشتن تجربه، مهارت، تحصیلات و. بهتر است که هر قسمت را عنوان بندی کنیم تا رزومه ی مرتب تری داشته باشیم مثلا برای هر قسمت یک عنوان در نظر بگیریم و از فونت و اندازه ی مناسب برای کلمات استفاده کنیم. میزان تحصیلات و یا مدارک مختلف تحصیلی را که کسب نموده ایم را نیز می توانیم در رزومه ی خود بنویسیم. همچنین نوع مدرک و یا تحصیل در مقاطع مختلف نیز می توانند در رزومه ها یادداشت شوند.

 
تجربه و مهارت ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند بنابراین تجربه هایی را که در مشاغل مختلف بدست آوردیم را می توانیم در رزومه ی خود بنویسیم. مسئولیت ها  و تجربه های مختلف کاری که در کسب و کارهای مختلف بدست آوردیم نیز می توانند در رزومه ها قرار بگیرند. در هر کار و شغلی یکسری از مهارت ها لازم است تا بتوانیم در کسب و کار خود موفق باشیم بنابراین مهارت ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند.


محمد امین صمدانی

با توجه به امار های داده شده بسیاری از دکتر ها و مراکز درمانی جدید و نا شناخته با سرمایه گذاری بر روی رسانه میتوانند خود را به دنیا نشان دهند و باعت معروف شدن و شناخته شدن خود شوند اما باید این سرمایه گذاری با فکر انجام شود که بتوان نتیجه ی مطلوب را از آن گرفت.

این که گفته شد رسانه منظور رسانه های دو سویه می باشد مانند شبکه های اجتماعی و. که مخاطبین زیادی دارند که طبق همین امار گفته شده در پست قبلی درصد استفاده از تبلیغ در کتاب و مجله فایده ی چندانی ندارد

به نظر می رسد استفاده از رسانه‌ها؛ صدا و سیما، رسانه‌های مجازی، خبرگزاری‌ها، سایت‌ها، مطبوعات و نشریات یکی از بهترین راهکارهای سیستم بهداشتی برای ترویج خود مراقبتی باشد

این تاکید به ویژه شامل رسانه های مجازی می گردد که با توجه به مزاياي عمومي آموزش الكترونيكي و قابليت‌هاي ويژه آن در آموزش های سلامتی و ادغام آن در برنامه‌هاي جاري آموزشي مد نظر قرار گیرد.

رسانه‌های اجتماعی می‌توانند معماری مخرب برای شهرت آنلاین یک سایت گردشگری سلامت باشند. یک ریویو ضعیف از یک کاربر کفی است تا تاثیر منفی خود را بگذارد و علاقه و تمایل سایرین نسبت به آن مرکز درمانی را سست کند. بنابراین لازم است تا تامین‌کنندگان خدمات مراقبت سلامت استانداردهای بالایی از کیفیت و تخصص‌گرایی را بدست آورند و حفظ کنند. که همین باعث افزایش کیفیت می شود


محمد امین صمدانی

هوش مصنوعی روز به روز در حال پیشرفت است و دارد تمامی شغل ها را تحت الشعاع خود قرار میدهد

پس ما هم 2 راه داریم 1)نابودی کسب و کارمان 2)از تکنولوزی بهره ببریم و باعث ترقی در کار خود شویم


محمد امین صمدانی

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ۵

معنی:(پروردگارا!) تنها تو را می‌پرستیم؛ و تنها از تو یاری می‌جوییم.

 

 

تفسیر:

انسان در پيشگاه خدا
اينجا سر آغازى است براى نيازهاى بنده و تقاضاهاى او از خدا، و در حقيقت لحن سخن از اينجا عوض مى شود، زيرا آيات قبل حمد و ثناى پروردگار و اظهار ايمان به ذات پاك او و اعتراف به روز قيامت بود.
اما از اينجا گوئى بنده با اين پايه محكم عقيدتى و معرفت و شناخت پروردگار خود را در حضور او، و در برابر ذات پاكش مى بيند، او را مخاطب ساخته نخست از عبوديت خويش ‍ در برابر او، و سپس از امدادها و كمكهاى او سخن مى گويد:((تنها ترا مى پرستم و تنها از تو يارى مى جويم )) (اياك نعبد و اياك نستعين ).
به تعبير ديگر: هنگامى كه مفاهيم آيات گذشته در جان انسان جاى گيرد، و اعماق وجودش به نور الله پرورش دهنده جهانيان روشن مى شود، و رحمت عام و خاص او و مالكيتش ‍ در روز جزا را درك مى كند، انسان به صورت يك فرد كامل از نظر عقيده در مى آيد، اين عقيده عميق توحيدى نخستين ثمره اش از يكسو بنده خالص خدا بودن ، و از بندگى بتها و جباران و شهوات در آمدن ، و از سوى ديگر دست استمداد به ذات پاك او دراز كردن است .
در واقع آيات گذشته سخن از توحيد ذات و صفات مى گفت و در اينجا سخن از توحيد عبادت ، و توحيد افعال است .
توحيد عبادت آنست كه هيچكس و هيچ چيز را شايسته پرستش جز ذات خدا ندانيم تنها به فرمان او گردن نهيم ، تنها قوانين او را به رسميت بشناسيم و از هر نوع بندگى و تسليم در برابر غير ذات پاك او بپرهيزيم .
توحيد افعال آنست كه تنها مؤ ثر حقيقى را در عالم او بدانيم (لا مؤ ثر فى الوجود الا الله ) نه اينكه عالم اسباب را انكار كنيم و به دنبال سبب نرويم بلكه معتقد باشيم كه هر سببى هر تاءثيرى دارد، آن هم به فرمان خدا است ، او است كه به آتش سوزندگى ، و به خورشيد روشنائى و به آب حياتبخشى داده است .
ثمره اين عقيده آنست كه انسان تنها متكى به الله خواهد بود، تنها قدرت و عظمت را مربوط به او مى داند، و غير او در نظرش فانى ، زوال پذير، و فاقد قدرت مى باشد.
تنها ذات الله قابل اعتماد و ستايش است ، و لياقت اين دارد كه انسان او را تكيه گاه خود در همه چيز قرار دهد.
اين تفكر و اعتقاد انسانرا از همه كس و همه موجودات بريده و تنها به خدا پيوند مى دهد، حتى اگر به دنبال عالم اسباب مى رود نيز به فرمان او است يعنى در لابلاى اسباب ، قدرت خدا را كه مسبب الاسباب است مشاهده مى كند.
اين عقيده آن قدر روح انسانرا وسيع و افق فكر او را بالا مى برد كه به بى نهايت و ابديت مى پيوندد و از محيطهاى محدود آزاد و رها مى سازد.
1- نقطه اتكاء فقط او است
طبق آنچه در ادبيات عرب خوانده ايم هنگامى كه بر مقدم شود، معنى حصر از آن استفاده مى گردد، و در اينجا مقدم شدن كلمه اياك بر نعبد و نستعين دليل بر انحصار است و نتيجه آن همان توحيد عبادت و توحيد افعالى است كه در بالا بيان كرديم .
حتى در عبوديت و بندگى خود نيز احتياج به كمك او داريم ، و در اين راه نيز بايد از او استعانت جست ، مبادا گرفتار انحراف و عجب و ريا و امورى مانند اينها بشويم كه عبوديت ما را پاك در هم مى ريزد.
به تعبير ديگر در جمله اول كه مى گوئيم تنها تو را مى پرستيم كمى بوى استقلال دارد، بلافاصله با جمله اياك نستعين آنرا اصلاح مى كنيم و آن حالت بين الامرين (نه جبر و نه تفويض ) را در عبارت خود مجسم مى سازيم و الگوئى خواهد بود براى همه كارهاى ما.
2- ذكر صيغه جمع در نعبد و نستعين
و همچنين آيات بعد كه همه به صورت جمع است نشان مى دهد كه اساس عبادت مخصوصا نماز بر پايه جمع و جماعت است ، حتى به هنگامى كه بنده در برابر خدا به راز و نياز بر مى خيزد بايد خود را ميان جمع و جماعت ببيند، تا چه رسد به ساير كارهاى زندگيش .
به اين ترتيب هر گونه فردگرائى ، و تكروى ، انزواطلبى و مانند اينها مفاهيمى مردود از نظر قرآن و اسلام شناخته مى شود .
مخصوصا نماز، از اذان و اقامه كه دعوت به اجتماع براى نماز است گرفته (حى على الصلوة بشتاب به سوى نماز .) تا سوره حمد كه آغازگر نماز است ، السلام عليكم كه پايان آن است همه دليل بر اين است كه اين عبادت در اصل جنبه اجتماعى دارد، يعنى بايد به صورت جماعت انجام شود، درست است كه نماز فرادى نيز در اسلام صحيح است اما عبادت فردى جنبه فرعى و درجه دوم را دارد.
3- در برخورد نيروها از او كمك مى گيريم
بشر در اين جهان با نيروهاى مختلفى روبرو است ، هم از نظر نيروهاى طبيعى ، و هم از نظر نيروهاى درون ذاتى خود. براى اينكه بتواند در برابر عوامل مخرب و ويرانگر و منحرف
كننده ، مقاومت كند احتياج به يار و مدد كارى دارد، اينجا است كه خود را در زير چتر حمايت پروردگار قرار مى دهد، همه روز از خواب بر مى خيزد، و با تكرار جمله اياك نعبد و اياك نستعين اعتراف به عبوديت پروردگار كرده و از ذات پاك او براى پيروزى در اين مبارزه بزرگ كمك مى گيرد، و شامگاهان نيز با تكرار همين جمله سر به بستر مى نهد، با ياد او بر مى خيزد و با ياد و استمداد از وجود او بخواب مى رود و خوشا به حال كسى كه به چنين مرحلهاى از ايمان برسد، در برابر هيچ گردنكشى و زورمندى سر تعظيم فرود نمى آورد، در مقابل جاذبه ماديات خود را نمى بازد، همچون پيامبر اسلام مى گويد: ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين : نماز و عبادتم ، مرگ و حياتم همه از آن خداوند است كه پروردگار جهانيان است (انعام 162).


محمد امین صمدانی
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا ٱلذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ۹حفظ قرآن از دستبردها!
به دنبال بهانه جوئيهاى كفار و حتى استهزاى آنها نسبت به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و قرآن كه در آيات گذشته آمده بود، در آيه مورد بحث يك واقعيت بزرگ و پر اهميت را به عنوان دلدارى به پيامبر از يكسو و اطمينان خاطر همه مؤ منان راستين از سوى ديگر بيان مى كند و آن اينكه :
((ما اين قرآن را كه مايه تذكر است نازل كرديم ، و ما به طور قطع آن را حفظ خواهيم كرد)) (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ).
چنان نيست كه اين قرآن بدون پشتوانه باشد، و آنها بتوانند آفتاب وجودش را با گل بپوشانند و يا نور و شعاعش را با پف كردن خاموش ‍ كنند كه اين چراغى است كه ايزد آن را برافروخته است ، و اين آفتابى است كه غروب و افول نخواهد داشت .
اين گروه اندك و ناتوان كه سهل است ، اگر همه جباران و زورمندان و سياستمداران ستمگر و انديشمندان منحرف و رزم آوران جهان دست به دست هم بدهند كه نورش را خاموش كنند، توانائى نخواهند داشت ، چرا كه خداوند حفظ و پاسدارى از آن را به عهده گرفته است .
در اينكه منظور از محافظت و پاسدارى قرآن در برابر چه امورى است ، باز مفسران تفسيرهاى گوناگونى دارند:
1 - بعضى گفته اند در برابر تحريف و تغيير و زياده و نقصان است .
2 - بعضى ديگر گفته اند در برابر فنا و نابودى تا آخر جهان .
3 - بعضى ديگر گفته اند در برابر منطقه اى گمراه كننده ضد قرآنى .
ولى اين تفاسير نه تنها با هم تضادى ندارند بلكه در مفهوم عام ((انا له لحافظون )) داخلند چرا اين محافظت و پاسدارى را كه به صورت مطلق و به اصطلاح با حذف متعلق آمده است در يك بعد خاص ‍ محصور و محدودش كنيم .
حق اين است كه ، خداوند طبق ظاهر آيه فوق وعده داده كه آنرا از هر نظر حفظ و پاسدارى كند: محافظت از هر گونه تحريف و محافظت از فنا و نابودى و محافظت از سفسطه هاى دشمنان وسوسه گر.
اما اينكه بعضى از قدماى مفسرين احتمال داده اند كه منظور، محافظت شخص ((پيامبر)) است و ضمير ((له )) به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) باز مى گردد، زيرا كلمه ((ذكر)) به شخص پيغمبر در بعضى از آيات قرآن (سوره طلاق آيه 10) اطلاق شده بسيار بعيد به نظر مى رسد.
زيرا در آيات قبل آيه مورد بحث كلمه ((ذكر)) صريحا به معنى ((قرآن )) آمده و اين آيه كه به دنبال آن آمده مسلما به همان معنى اشاره مى كند.
بحث در عدم تحريف قرآن
معروف و مشهور در ميان همه دانشمندان شيعه و اهل تسنن اينست كه هيچگونه تحريفى در قرآن روى نداده است ، و قرآنى كه امروز در دست ماست درست همان قرآنى است كه بر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده ، و حتى كلمه و حرفى از آن كم و زياد نگرديده است .
در ميان علماى بزرگ شيعه از قدماء و متاءخرين از جمله كسانى را كه به اين حقيقت تصريح كرده اند دانشمندان زير را مى توان نام برد:
1 - مرحوم شيخ طوسى كه به شيخ الطائفه معروف است ، او در اول تفسير
معروفش (تبيان ) بحث روشن و صريح و قاطعى در اين زمينه دارد.
2 - سيد مرتضى كه از اعاظم علماى اماميه در قرن چهارم هجرى است .
3 - رئيس المحدثين مرحوم صدوق محمد بن على بن بابويه او در بيان عقائد اماميه مى گويد: ((اعتقاد ما اينست كه هيچگونه تحريفى در قرآن رخ نداده است )).
4 - مفسر بزرگ مرحوم طبرسى نيز در مقدمه تفسيرش بحث گويائى در اين زمينه دارد.
5 - مرحوم كاشف الغطاء كه از بزرگان علماى متاءخرين است .
6 - مرحوم محقق يزدى در كتاب عروة الوثقى عدم تحريف قرآن را از جمهور مجتهدين شيعه نقل مى كند.
7 - و نيز اين عقيده از بسيارى از بزرگانى ديگر مانند ((شيخ مفيد)) و ((شيخ بهائى )) ((قاضى نور الله )) و ساير محققين شيعه نقل شده است .
بزرگان و محققين اهل سنت نيز غالبا بر همين عقيده اند.
هر چند وقوع تحريف در قرآن از بعضى از محدثين شيعه و اهل سنت كه اطلاعات ناقصى درباره قرآن داشته اند نقل شده كه با روشنگرى بزرگان دانشمندان دو مذهب اين عقيده ابطال و به دست فراموشى سپرده شده است .
تا آنجا كه مرحوم سيد مرتضى در جواب ((المسائل الطرابلسيات )) مى گويد: ((صحت نقل قرآن آنقدر واضح و روشن است كه مانند اطلاع ما از شهرهاى معروف دنيا و حوادث بزرگ تاريخى و كتب مشهور و معروف است )).
آيا فى المثل هيچكس مى تواند در وجود شهرهائى همچون مكه و مدينه و يا همچون لندن و پاريس شك كند هر چند هرگز به هيچيك از اين شهرها مسافرت نكرده باشد؟! و آيا كسى مى تواند مساءله حمله مغول را به ايران و يا
انقلاب كبير فرانسه و يا جنگ جهانى اول و دوم را منكر شود؟!
چرا نمى تواند بخاطر اينكه همه اينها بتواتر بما رسيده است ، آيات قرآن نيز همينگونه است به شرحى كه بعدا بيان خواهيم كرد.
و اگر افراد مغرضى خواسته اند براى تفرقه ميان شيعه و اهل تسنن اعتقاد به تحريف را به شيعه نسبت دهند دليل بر باطل بودن ادعايشان كتب بزرگ علماى تشيع است .
اين عجيب نيست كه فردى همچون ((فخر رازى )) - كه مى دانيم در مسائل مربوط به ((شيعه )) حساسيت و تعصب خاصى دارد - در ذيل آيه مورد بحث - بگويد اين آيه (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ) دليل بر ابطال قول شيعه است كه قائل به تغيير و زياده و نقصان در قرآن شده اند!
صريحا بايد گفت : اگر منظور او، بزرگان و محققان شيعه است كه هيچيك چنين اعتقادى را نداشته و ندارند، و اگر منظور وجود قول ضعيفى در اين زمينه در ميان شيعه است ، نظير آن در ميان اهل سنت نيز وجود دارد كه نه آنها به آن اعتنا كرده اند و نه ما.
محقق معروف كاشف الغطاء در كتابش كشف الغطاء چنين مى گويد: لا ريب انه (اى القرآن ) محفوظ من النقصان بحفظ الملك الديان كما دل عليه صريح القرآن و اجماع العلماء فى كل زمان و لا عبرة بنادر: ((شك نيست كه قرآن از هرگونه كمبود (و تحريف ) در پرتو حفظ خداوند محفوظ مانده است ، همانگونه است كه صريح قرآن و اجماع علما در هر عصر و زمان به اين امر گواهى مى دهد و مخالفت افراد نادرى اصلا قابل ملاحظه نيست )) (تفسير آلاء الرحمن صفحه 35).
تاريخ اسلام از اينگونه نسبتهاى ناروا كه سرچشمه اى جز تعصب ندارد فراوان ديده است ، و ما مى دانيم عامل پيدايش قسمتى از اين سوء تفاهمها دشمنانى
بوده اند كه به اينگونه مسائل دامن مى زدند و سعى داشتند كه هرگز وحدتى ميان صفوف مسلمين برقرار نشود.
كار به آنجا رسيده كه نويسنده معروف حجازى ((عبد الله على القصيمى )) در كتاب خود ((الصراع )) ضمن مذمت از شيعه مى گويد:
((شيعه ها همواره از دشمنان مساجد بوده اند! و به همين دليل كسى كه در شهرهاى شيعه نشينى حركت كند از شمال تا به جنوب ، و از شرق تا به غرب ! كمتر مسجد مى بيند!)). <7> 
خوب فكر كنيد ما از شمارش اينهمه مساجد در خيابانها و كوچه ها و بازارها و حتى پس كوچه ها در شهرهاى شيعه نشين خسته مى شويم ، گاهى آنقدر مسجد در يك نقطه زياد است كه صداى عده اى بلند مى شود و مى گويند بس است بيائيد به كارهاى ديگر بپردازيم ، ولى با اينحال مى بينيم كه نويسنده معروفى با اين صراحت سخنى مى گويد كه براى ما كه در اين مناطق زندگى مى كنيم تنها اسباب خنده است ، بنابراين از نسبت دادن فخر رازى نيز نبايد زياد تعجب كرد.
دلائل عدم تحريف قرآن :
1 - در مورد عدم تحريف قرآن دلائل فراوانى در دست داريم كه از همه روشنتر، بعد از آيه فوق و بعضى ديگر از آيات قرآن ، سير تاريخى اين كتاب بزرگ آسمانى است .
مقدمة اين نكته لازم به يادآورى است كه آن اقليت ضعيفى كه احتمال تحريف قرآن را داده اند تنها در مورد كم شدن آنست و گر نه احدى اين احتمال
را نداده كه بر قرآن موجود چيزى افزوده شده باشد (دقت كنيد).
از اين كه بگذريم اگر به اين موضوع دقت كنيم كه قرآن براى مسلمانان همه چيز بوده قانون اساسى ، دستور العمل زندگى ، برنامه حكومت ، كتاب مقدس آسمانى ، و رمز عبادت ، روشن مى شود كه اصولا كم و زياد در آن امكان نداشته است .
قرآن كتابى بود كه مسلمانان نخستين همواره در نمازها، در مسجد، در خانه ، در ميدان جنگ ، بهنگام روبرو شدن با دشمنان و بعنوان استدلال بر حقانيت مكتب از آن استفاده مى كردند حتى از تواريخ اسلامى استفاده مى شود كه تعليم قرآن را مهر ن قرار مى دادند!، و اصولا تنها كتابى كه در همه محافل مطرح بوده و هر كودكى را از آغاز عمر با آن آشنا مى كردند و هر كس مى خواست درسى از اسلام به خواند آنرا به او تعليم مى دادند همين قرآن مجيد بود.
آيا با چنين وضعى كسى احتمال مى دهد كه دگرگونى در اين كتاب آسمانى رخ دهد، بخصوص اينكه ما در آغاز جلد اول همين تفسير ثابت كرديم كه قرآن به صورت يك مجموعه با همين شكل فعلى در عصر خود پيامبر جمع آورى شده بود، و مسلمانان سخت به ياد گرفتن و حفظ آن اهميت مى دادند، و اصولا شخصيت افراد در آن عصر تا حد زيادى به اين شناخته مى شد كه چه اندازه از آيات قرآن را حفظ كرده بودند.
عدد حافظان قرآن به اندازه اى زياد بود كه در تواريخ مى خوانيم در يكى از جنگها كه زمان ابو بكر واقع شد چهارصد نفر از قاريان قرآن به قتل رسيدند. <8> 
و در داستان ((بئر معونه )) (يكى از آباديهاى نزديك مدينه ) و جنگى كه در آن منطقه در حيات پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) اتفاق افتاد مى خوانيم كه جمع كثيرى
از قاريان قرآن از اصحاب پيامبر در حدود 70 نفر شربت شهادت نوشيدند. <9> 
از اينها و نظائر اينها روشن مى شود كه حافظان و قاريان و معلمان قرآن آنقدر زياد بودند كه تنها در يك ميدان جنگ اين تعداد از آنها شربت شهادت نوشيدند.
و بايد چنين باشد چرا كه گفتيم قرآن فقط قانون اساسى براى مسلمانان نبود، بلكه همه چيز آنها را تشكيل مى داد، مخصوصا در آغاز اسلام هيچ كتابى جز آن نداشتند و تلاوت و قرائت و حفظ و تعليم و تعلم مخصوص به قرآن بود.
قرآن يك كتاب متروك در گوشه خانه و يا مسجد كه گرد و غبار فراموشى روى آن نشسته باشد نبود تا كسى از آن كم يا بر آن بيافزايد.
مساءله حفظ قرآن بعنوان يك سنت و يك عبادت بزرگ هميشه در ميان مسلمانان بوده و هست ، حتى پس از آنكه قرآن به صورت يك كتاب تكثير شد و در همه جا پخش گرديد و حتى بعد از پيدايش صنعت چاپ كه سبب شد اين كتاب بعنوان پرنسخه ترين كتاب در كشورهاى اسلامى چاپ و نشر گردد، باز مساءله حفظ قرآن بعنوان يك سنت ديرينه و افتخار بزرگ موقعيت خود را حفظ كرد، بطورى كه در هر شهر و ديار هميشه جمعى حافظ قرآن بوده و هست .
هم اكنون در حجاز و بعضى ديگر از كشورهاى اسلامى مدارسى بعنوان مدرسه تحفيظ القرآن الكريم يا نامهاى ديگر وجود دارد كه برنامه شاگردان آن در درجه اول مساءله حفظ قرآن است .
در ملاقاتى كه در سفر مكه با رؤ ساى اين مدارس در آن شهر مقدس ‍ روى داد معلوم شد گروه بسيار زيادى از پسران و دختران جوان در مكه در اين مدارس نام نويسى كرده و مشغول تحصيل هستند.
يكى از مطلعين مى گفت هم اكنون در كشور پاكستان در حدود يك ميليون
و پانصد هزار نفر حافظ قرآن وجود دارد!
يكى از شرائط امتحان ورودى دانشگاه اسلامى الازهر مصر (طبق نقل دائرة المعارف فريد وجدى ) حفظ تمام قرآن است كه از چهل نمره حداقل بايد بيست نمره بگيرند!.
كوتاه سخن اينكه سنت حفظ قرآن از عصر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و به دستور و تاءكيد خود آن حضرت كه در روايات زيادى وارد شده در تمام قرون و اعصار ادامه داشته است .
آيا با چنين وضعى هيچگونه احتمالى در مورد تحريف قرآن امكان پذير است ؟!.
2 - علاوه بر همه اينها مساءله ((نويسندگان وحى )) است ، يعنى كسانى كه بعد از نزول آيات قرآن بر پيامبر آنرا ياد داشت مى كردند كه عدد آنها را از چهارده نفر تا چهل و سه نفر نوشته اند.
ابو عبد الله زنجانى در كتاب ذيقيمت خود ((تاريخ قرآن )) اينچنين مى گويد (كان للنبى كتابا يكتبون الوحى و هم ثلاثة و اربعون اشهرهم الخلفاء الاربعة و كان الزمهم للنبى زيد بن ثابت و على بن ابى طالب عليه السلام ): ((پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نويسندگان متعددى داشت كه وحى را يادداشت مى كردند و آنها چهل و سه نفر بودند كه از همه مشهورتر خلفاى چهارگانه نخستين بودند، ولى بيش از همه زيد بن ثابت و امير مؤ منان على بن ابى طالب (عليهالسلام ) ملازم پيامبر در اين رابطه بودند)). <10> 
كتابى كه اينهمه نويسنده داشته چگونه ممكن است دست تحريف كنندگان به سوى آن دراز شود؟!
3 - دعوت همه پيشوايان اسلام به قرآن موجود - قابل توجه اينكه بررسى كلمات پيشوايان بزرگ اسلام نشان مى دهد كه از همان آغاز اسلام همه يك زبان مردم را به تلاوت و بررسى و عمل به همين قرآن موجود دعوت مى كردند، و اين خود نشان مى دهد كه اين كتاب آسمانى بصورت يك مجموعه دست نخورده در همه قرون از جمله قرون نخستين اسلام بوده است .
سخنان على (عليهالسلام ) در نهج البلاغة گواه زنده اين مدعا است :
در خطبه 133 مى خوانيم و كتاب الله بين اظهركم ، ناطق لا يعيا لسانه ، و بيت لا تهدم اركانه ، و عز لا تهزم اعوانه : ((كتاب خدا در ميان شما است ، سخنگوئى است كه هرگز زبانش به كندى نمى گرايد، و خانه اى است كه هيچگاه ستونهايش فرو نمى ريزد، و مايه عزت است آنچنان كه يارانش هرگز مغلوب نمى شوند)).
در خطبه 176 مى فرمايد: و اعلموا ان هذا القران هو الناصح الذى لا يغش و الهادى الذى لا يضل : ((بدانيد كه اين قرآن نصيحت كننده اى است كه هرگز در نصيحت خود غش و خيانت نمى كند، و هدايت كننده اى است كه هيچگاه گمراه نمى سازد)).
و نيز در ((همين خطبه )) مى خوانيم : و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزيادة او نقصان : زيادة من هدى ، او نقصان من عمى : ((هيچكس با اين قرآن همنشين نمى شود مگر اينكه از كنار آن با فزونى يا نقصان بر مى خيزد: فزونى در هدايت و نقصان از گمراهى !.
در دنباله همين خطبه باز مى خوانيم : ان الله سبحانه لم يعظ احدا بمثل هذا القرآن ، فانه حبل الله المتين و سببه الامين : ((خداوند پاك احدى را بمانند اين قرآن اندرز نداده است ، چرا كه اين ريسمان محكم الهى است ،
و وسيله مطمئن او است )).
و در خطبه 198 مى خوانيم : ((ثم انزل عليه الكتاب نورا لا تطفا مصابيحه ، و سراجا لا يخبو توقده ،… و منهاجا لا يضل نهجه … و فرقانا لا يخمد برهانه : ((سپس خداوند كتابى بر پيامبرش نازل كرد كه نورى است خاموش نشدنى ، و چراغ پرفروغى است كه به تاريكى نمى گرايد، طريقه اى است كه رهروانش گمراه نمى شوند، و مايه جدائى حق از باطل است كه برهانش خاموش نمى گردد.
مانند اين تعبيرات در سخنان على (عليهالسلام ) و ساير پيشوايان دين فراوان است .
آيا اگر فرض كنيم دست تحريف به دامن اين كتاب آسمانى دراز شده بود امكان داشت اينگونه به سوى آن دعوت بشود؟ و به عنوان راه و روش و وسيله جدائى حق از باطل و نورى كه هرگز خاموش نمى شود و چراغى كه به خاموشى نمى گرايد و ريسمان محكم خدا و سبب امين و مطمئن او معرفى گردد؟
4 - اصولا پس از قبول خاتميت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اينكه آئين اسلام آخرين آئين الهى است و رسالت قرآن تا پايان جهان برقرار خواهد بود چگونه مى توان باور كرد كه خدا اين يگانه سند اسلام و پيامبر خاتم را پاسدارى نكند؟! آيا تحريف قرآن با جاودانگى اسلام طى هزاران سال و تا پايان جهان مفهومى مى تواند داشته باشد؟!
5 - روايات ثقلين كه با طرق معتبر و متعدد از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل شده خود دليل ديگرى بر اصالت قرآن ، و محفوظ بودن آن از هرگونه دگرگونى است ، زيرا طبق اين روايات پيامبر مى فرمايد: ((من از ميان شما مى روم و دو چيز گرانمايه را براى شما بيادگار مى گذارم : نخست قرآن ، و ديگرى اهلبيت من
است كه اگر دست از دامن اين دو برنداريد هرگز گمراه نخواهيد شد.
آيا اين تعبير در مورد كتابى كه دست تحريف به دامان آن دراز شده مى تواند صحت داشته باشد؟. <11> 
6 - علاوه بر همه اينها قرآن بعنوان يك معيار سنجش مطمئن اخبار صدق و كذب به مسلمانان معرفى شده و در روايات زيادى كه در منابع اسلامى آمده مى خوانيم كه در صدق و كذب هر حديثى شك كرديد آنرا به قرآن عرضه كنيد، هر حديثى موافق قرآن است حق است و هر حديثى مخالف آن است نادرست !
اگر فرضا تحريفى در قرآن حتى بصورت نقصان رخ داده بود، هرگز ممكن نبود به عنوان معيار سنجش حق از باطل و حديث درست از نادرست معرفى گردد.
روايات تحريف
مهمترين دستاويزى كه بعضى براى مساءله تحريف بدست آورده اند روايات مختلفى است كه بر اثر عدم درك مفهوم واقعى آن ، و يا عدم بررسى سند آنها چنين سوء تعبيرى به وجود آمده است .
اين روايات بر چند گونه است :
1 - قسمتى از اين روايات ، رواياتى است كه مى گويد على (عليهالسلام ) بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به جمع آورى قرآن پرداخت ، و هنگامى كه آنرا جمع كرد و بر گروهى از صحابه كه اطراف مقام خلافت را گرفته بودند عرضه فرمود، آنها از آن استقبال نكردند و على (عليهالسلام ) گفت ديگر آن را نخواهيد ديد!.
ولى با دقت در همين روايات روشن مى شود كه قرآن نزد على (عليهالسلام ) با ديگر قرآنها ابدا تفاوت نداشت بلكه اين تفاوت در سه چيز بود: نخست اينكه آيات و سوره ها به ترتيب نزول تنظيم شده بود، و ديگر اينكه شاءن نزول هر آيه و سوره در كنار آن قيد شده بود، سومين امتياز اينكه تفسيرهائى كه از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيده بود و همچنين آيات ناسخ و منسوخ در آن درج شده بود.
بنابراين قرآنى كه على (عليهالسلام ) به جمع آورى آن پرداخت چيزى جز اين قرآن نبود و مازادش ((تفسيرها)) و ((تاويلها)) و ((شاءن نزولها)) و ((تميز ناسخ و منسوخ )) و مانند آن بوده است ، و به تعبير ديگر هم قرآن بود، و هم تفسير اصيل قرآن .
در كتاب سليم بن قيس مى خوانيم : ان امير المؤ منين (عليهالسلام ) لما راى غدر الصحابة و قلة وفائهم لزم بيته ، و اقبل على القرآن ، فلما جمعه كله ، و كتابه بيده ، و تاويله الناسخ و المنسوخ ، بعث اليه ان اخرج فبايع ، فبعث اليه انى مشغول فقد آليت على نفسى لا ارتدى بردائى الا لصلاة حتى اؤ لف القرآن و اجمعه : <12> ((هنگامى كه امير مؤ منان على (عليهالسلام ) بى وفائى صحابه را مشاهده كرد خانه را ترك نگفت ، و به قرآن روى آورد، و مشغول جمع آورى همه قرآن ، و نوشتن آن با دست خود شد، و حتى تاءويل و ناسخ و منسوخ آنرا جمع آورى فرمود، در اين هنگام به سراغ امام فرستادند كه از خانه بيرون آى و بيعت كن ! او در پاسخ پيغام فرستاد كه من مشغولم ، سوگند ياد كرده ام كه عبا بر دوش ‍ نگيرم مگر براى نماز تا همه قرآن را گردآورى كنم )).
2 - قسمتى ديگر از اين روايات رواياتى است كه اشاره به تحريف معنوى قرآن مى كند.
زيرا مى دانيم تحريف بر سه گونه است : ((تحريف لفظى )) و ((تحريف معنوى ))
و ((تحريف عملى )).
منظور از تحريف لفظى آنست كه در الفاظ و عبارات قرآن كم و زياد و تغيير داده شود (اين همان چيزى است كه ما و همه محققان اسلام آنرا شديدا انكار مى كنيم ).
ولى ((تحريف معنوى )) آنست كه آيه اى را آنچنان معنى و تفسير كنند كه خلاف مفهوم واقعى آن باشد. و نيز ((تحريف عملى )) آنست كه آنرا بر خلاف عمل كنند.
مثلا در تفسير على بن ابراهيم از ((ابوذر)) چنين مى خوانيم : هنگامى كه آيه يوم تبيض وجوه و تسود وجوه (آل عمران 106) نازل شد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود روز قيامت از مردم سؤ ال مى كنند كه با ثقلين (قرآن و عترت پيامبر) چه كرديد؟ مى گويند: اما الاكبر فحرفناه ، و نبذناه و راء ظهورنا…: ((ما ثقل اكبر (قرآن ) را تحريف كرديم و پشت سر انداختيم <13> پيداست كه منظور از تحريف در اينجا همان دگرگون ساختن مفهوم قرآن و پشت سر انداختن آنست )).
3 - قسمت ديگرى از اين روايات رواياتى است كه قطعا مجعول است و براى بى اعتبار ساختن قرآن بدست دشمنان و منحرفان يا افراد نادان ساخته و پرداخته شده است .
مانند روايات متعددى كه از احمد بن محمد بن سيارى نقل شده است كه عدد اين روايات به صدوهشتادو هشت روايت ! بالغ مى شود <14> و مرحوم حاجى نورى در كتاب ((فصل الخطاب )) فراوان از او نقل كرده است .
((سيارى )) راوى اين احاديث به گفته بسيارى از بزرگان علم رجال كسى بوده است فاسد المذهب ، غير قابل اعتماد، و ضعيف الحديث ، و به گفته بعضى ، اهل غلو، منحرف ، معروف به تناسخ و كذاب بوده ، و به گفته كشى صاحب رجال معروف ، امام جواد (عليهالسلام ) در نامه خود ادعاهاى سيارى را باطل و بى اساس خواند.
البته روايات تحريف منحصر به سيارى نيست ولى قسمت مهمش به او بر مى گردد!.
در ميان اين روايات مجعول روايات مضحكى ديده مى شود كه هر كس ‍ مختصر اهل مطالعه باشد فورا به فساد آن پى مى برد.
مانند روايتى كه مى گويد در آيه 3 سوره نساء و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء) در ميان شرط و جزا بيش از يك سوم قرآن ساقط شده است !!!
در حالى كه ما در تفسير سوره نساء گفتيم كه شرط و جزاء در آيه فوق كاملا يا يكديگر مربوطند و حتى يك كلمه در ميان اين دو اسقاط نشده است .
بعلاوه بيش از يك سوم قرآن حداقل معادل چهارده جزء قرآن مى شود! اين بسيار خنده آور است كه كسى ادعا كند قرآن با آن همه نويسندگان و كتاب وحى و آن همه حافظان و قاريان از زمان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به بعد چهارده جزاش بر باد رفته و كسى آگاه نشده ؟ اين دروغگويان و دروغپردازان توجه به اين واقعيت تاريخى نكرده اند كه قرآن كه قانون اساسى و همه چيز مسلمانان را از آغاز تشكيل مى داد، شب و روز در همه خانه ها و مساجد تلاوت مى شد، چيزى نبود كه حتى يك كلمه آنرا بتوان اسقاط كرد تا چه رسد به چهارده جزء! دروغى به اين بزرگى دليل روشنى بر ناشى گرى جاعلان اينگونه احاديث است .
بسيارى از بهانه جويان در اينجا به سراغ كتاب ((فصل الخطاب )) كه در بالا
اشاره كرديم (نوشته مرحوم حاجى نورى ) مى روند كه در زمينه تحريف نگاشته است .
ولى اين كتاب علاوه بر اينكه با توجه به آنچه در بالا گفتيم وضعش ‍ روشن مى شود، مرحوم حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى كه شاگرد مبرز مرحوم حاجى نورى است در شرح حال استادش در جلد اول ((مستدرك الوسائل )) مى گويد: اما در مورد كتاب ((فصل الخطاب )) كرارا از استادم شنيدم ميفرمود مطالبى كه در فصل الخطاب است عقيده شخصى من نيست ، بلكه اين كتاب را براى طرح بحث و اشكال نوشتم ، و اشارتا عقيده خودم راجع به عدم تحريف را آورده ام ، و بهتر بود نام كتاب را ((فصل الخطاب فى عدم تحريف الكتاب )) مى گذاردم .
سپس مرحوم ((محدث تهرانى )) مى گويد: ((ما از نظر عمل روش ‍ استاد خودمان را به خوبى مى ديديم كه هيچگونه وزن و ارزشى براى اخبار تحريف قائل نبود، بلكه آنها را از اخبارى مى دانست كه بايد بر ديوار كوبند، تنها كسى مى تواند نسبت تحريف را به استاد ما بدهد كه به مرام و عقيده او آشنا نبوده است )).
آخرين سخن اينكه آنها كه نمى توانستند و يا كه نمى خواستند عظمت اين كتاب آسمانى را براى مسلمانان احساس كنند كوشش كردند كه با اينگونه خرافه ها و اباطيل قرآن را از اصالت بيندازند، و دستهاى زيادى در گذشته و امروز در اين زمينه كار كرده و مى كند.
چندى قبل در جرايد خوانديم چاپ جديدى از قرآن وسيله ايادى اسرائيل و صهيونيسم منتشر شده كه آيات فراوانى از آنرا تغيير داده اند، ولى آنها كور خوانده بودند، دانشمندان اسلامى بزودى از اين توطئه دشمن آگاه شدند، و آن نسخه ها را جمع آورى كردند، اين دشمنان سياه دل نمى دانستند كه حتى اگر يك نقطه از قرآن تغيير يابد مفسران و حافظان و قاريان قرآن فورا آگاه خواهند شد.
آنها مى خواهند نور خدا را خاموش كنند، ولى هرگز نمى توانند يريدون ان يطفؤ ا نور الله بافواههم و يابى الله الا ان يتم نوره و لو كره الكافرون (توبه آيه 32).
محمد امین صمدانی

 1- عموم محققان و علماء شيعه و اهل تسنن قائل به تحريف قرآن نیستند و معتقدند که قرآن موجود همان قرآن نازل شده بر قلب مقدس پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) می باشد. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به تفسیر آیه 9 سوره "حجر" در بخش "قرآن کریم" سایت، در آدرس زیر مراجعه نمایید: http://makarem.ir/quran/?lid=0 2- آیات متعددی در قرآن وجود دارد که دلالت می کند قرآن کلامی الهی است و پیامبر اسلام نمی تواند کوچکترین تغییری در آن ایجاد نماید. از جمله: آیات 43 الی 46 سوره حاقه و آیات 3 الی 5 سوره نجم و . . علاوه بر مطالعه تفسیر آیات مذکور، جهت مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب «قرآن و آخرین پیامبر» ذیل عنوان "چرا، و چگونه قرآن ساخته فکر بشر نیست؟" در آدرس زیر مراجعه نمایید: http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=13049&pid=61836 3- طبق آیات متعدد باید تلاوت قرآن به همراه تدبر، تفکر و تعقل در معانی آنها باشد. زیرا با تدبر و تفکر است که انسان می تواند به معارف عمیق قرآن دست یابد. البته این مطلب منافاتی با تقلید در زمینه احکام شرعی قرآن یا استفاده از مطالب و تفسیر دانشمندان در زمینه فهم معارف قرآن ندارد. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به تفسیر آیه 24 سوره "محمد" مراجعه فرمایید. 

از سایت:http://makarem.ir/index.aspx?typeinfo=3000&lid=0(سایت آیت الله مکارم شیرازی-بخش پاسخ به سوالات شرعی و فقهی)

 



محمد امین صمدانی

 

پلت فرم Deep Mind شرکت گوگل توسط سرویس سلامت همگانی انگلستان برای شناسایی خطرات خاص سلامتی از طریق داده‌های جمع‌آوری شده از طریق یک برنامه تلفن همراه استفاده می‌شود. پروژه دوم با NHS شامل تجزیه و تحلیل تصاویر پزشکی جمع‌آوری شده از بیماران NHS برای توسعه الگوریتم‌های بینایی کامپیوتری برای تشخیص بافت‌های سرطانی می‌باشد.

NHS:سرویس سلامت همگانی نام مشترک چهار سیستم تأمین رفاه پزشکی در بریتانیا است. بودجه این سیستم‌ها برخلاف اکثر کشورها از مالیات بر مردم و نه از طریق حق بیمه درمانی تأمین می‌شود.

DEEP MIND:دیپ‌مایند یک شرکت بریتانیایی هوش مصنوعی است که در سپتامبر سال ۲۰۱۰ تحت عنوان فناوری‌های ذهن عمیق تأسیس شد. سپس هنگامی که در سال ۲۰۱۴ توسط شرکت گوگل اری شد نامش به گوگل دیپ‌مایند تغییر یافت. این شرکت یک شبکه عصبی مصنوعی بوجود آورده است که توانایی یادگیری بازی ویدئویی را به همان شکل که انسان آن را می‌آموزد[۳] را داراست. هم‌چنین ماشین تورینگ عصبی یا شبکه عصبی مصنوعی را تولید کرده که می‌تواند مانند یک ماشین تورینگ معمول به حافظهٔ خارجی دسترسی یابد که باعث بوجود آمدن کامپیوتری شده که حافظه کوتاه‌مدت انسان را شبیه‌سازی می‌کند.[۴] نام این کمپانی در سال ۲۰۱۶ پس از آنکه برنامهٔ آلفاگو آن یک بازیکن حرفه‌ای گو (بازی) را برای اولین بار شکست داد بر سر زبان‌ها افتاد.


محمد امین صمدانی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هواشناسی جنوب آموزش تعمیرات لوازم خانگی (کولر گازی ، پکیج، داکت اسپلیت) کاکادو سلطان فیلم آی تی ایران کامپیوتر و اینترنت فیریجات به یاد خودم دکتر رحمت الله بابایی استخرسری